جدول جو
جدول جو

معنی ناموس ده - جستجوی لغت در جدول جو

ناموس ده
(لِ)
از دهات دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل است، در 6 هزارگزی شمال غربی آمل بر کنار جادۀ آمل به محمودآباد. در دشت معتدل مرطوب واقع است و 80 تن سکنه دارد. اهالی آنجا فارسی را به لهجۀ مازندرانی تکلم میکنند. آبش از چشمۀ بولید و رود خانه هراز تأمین میشود. محصولش برنج و حبوبات و شغل مردمش زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). ورجوع به سفرنامۀ مازندران و استرآباد ص 151 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کنایه از جنگ گاه باشد، چه ناموس به معنی جنگ هم آمده است، (برهان قاطع) (آنندراج)، میدان جنگ، رزمگاه، (ناظم الاطباء)، جنگ گاه، و هنگامۀ مردآزمائی، (فرهنگ خطی)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دعوی دار. اهل ادعا. مدعی:
عیب خرند این دو سه ناموس گر
بی هنر و بر هنر افسوس گر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سی یَ)
لغت عامیانۀ عربی است. پارچه ای که بر سر ناموس (اهل حرم) افکنند پنهان داشتن روی او را از چشم نامحرمان و فصیح آن کله است. (از معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
خوابگاه شیر. (منتهی الارب). عریسهالاسد. (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناموسگاه
تصویر ناموسگاه
جنگگاه جنگ گاه میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
خود بین خود خواه آنکه صاحب ادعاست مدعی: عیب خرنداین دوسه ناموس گر بی هنر و پر هنر افسوس گر. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار